ضربه مغزی (TBI) یک آسیب اکتسابی از بین برنده مغز است که به علت بالا و پایین رفتن شدید یا ضربه یا تکان دادن سر (یا بدن) یا آسیب هایی که به سر نفوذ کند، ایجاد شده و کار طبیعی مغز را مختل کند. ضربه مغزی در کودکان می تواند به مغز آسیب برساند که می تواند کانونی (مانند زخم گلوله) ، پراکنده (مثل سندروم تکان دادن کودک) یا هردو باشد. علائم میتواند بسته به محل ضایعه، مقدار آسیب وارد شده به مغز، و سن کودک و مرحله پیشرفت آن، متفاوت باشد.
علائم ضربه مغزی در کودکان متفاوت از بزرگسالان است!
تاثیر کاربردی ضربه مغزی در کودکان می تواند متفاوت از بزرگسالان باشد- نقص ایجاد شده ممکن است فوراً مشخص نشود، چرا که مغز کودکان نوپا هنوز در حال رشد است. ضربه مغزی در کودکان یک روند بیماری مزمن است تا یک اتفاق یکباره باشد، به این دلیل که علائم می تواند تغییر کند و با گذشت زمان آشکار شوند.
انواع ضربه مغزی در کودکان و نوزادان
ضربه مغزی از یک آسیب اولیه یا آسیب ثانویه ایجاد می شود. شدت ضربه مغزی میتواند به خفیف، متوسط یا شدید تقسیمبندی شود ، که اینکار براساس میزان و ماهیت آسیب، مدت زمان بیهوشی، فراموشی پس از ضربه (از دست دادن حافظه برای حوادث رخ داده فوراً پس از ضربه)، و شدت گیجی در ارزیابی اولیه درمرحله حاد آسیب انجام میگیرد.
ضربه مغزی خفیف (mTBI) – بیهوشی کمتر از ۳۰ دقیقه : مقیاس کمای گلاسکو (GCS) اولیه یا مقیاس کمای گلاسکو در کودکان ۱۳-۱۵، ۳۰ دقیقه پس از شروع آسیب، و فراموشی پس از ضربه به مدت ۲۴ ساعت.
بدون عارضه : ضربه مغزی خفیفی که علائمی در تصویربرداری عصبی نشان نمیدهد.
پیچیده : ضربه مغزی خفیف که اختلالات داخل جمجه(مانند،کبودی یا مجموعهای از خون در مغز) در سی تی اسکن یا امآرآی دیده میشود.
ضربه مغزی متوسط : بیهوشی بیش از ۲۴ ساعت و/یا از دست دادن حافظه به مدت ۱-۲۴ ساعت و مقیاس کمای گلاسکو ۹ – ۱۲
ضربه مغزی شدید : بیهوشی بیش از ۲۴ ساعت و از دست حافظه بیش از ۷ روز با مقیاس کمای گلاسکو ۳- ۸
تکان مغزی یا کانکاشن، شکلی از ضربه مغزی خفیف و آسیب به مغز است که با عواقب جسمی و شناختی ضربه مغزی تقسیمبندی میشود. تکان مغزی معمولاً در نتیجه ضربه، بالا و پایین رفتن، یا تکان دادن سر، صورت، گردن یا بدن ایجاد میشود که ممکن است همراه با بیهوشی یا که بدون بیهوشی باشد.تکان مغزی با توجه به آسیبهای ورزشی، در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
نقش گفتاردرمانگر و متخصصان شنوایی در جلوگیری و مدیریت تکان مغزی- شامل آزمایشات اولیه و پروتکل یادگیری دوباره- بویژه در محیط مدرسه برجسته تر شده است.
علت ضربه مغزی در کودکان و نوزادان
علت TBI در کودکان و نوزادان متفاوت است و بسته به سن آنها تغییر میکند. علتهای اصلی ضربه مغزی در کودکان و نوجوانان ۰ تا ۱۴ ساله عبارتند از:
- افتادن (۵۰.۲ %)
- ضربه خوردن با/ در یک حادثه (۲۴.۸%)
- تصادفات خودرو (۶.۸%)
- حمله بدنی (۲.۹%)
- علتناشناخته/ دیگر علتها (۱۵.۳%)
افتادن و حمله (سندروم تکان دادن کودک یا دیگر سوءاستفاده جسمی) شایعترین علت ضربه مغزی در نوزادان، کودکان نوپا و پیشدبستانیها هستند. ضربه مغزی ثانویه با آسیب سریع (تصادفات خودرو یا دوچرخه، آسیبهای ورزشی) اغلب در کودکان دبستانی و نوجوانان رخ میدهد.
عواقب کامل ضربه مغزی در کوکان میتواند در دوران بزرگسالی ظاهر شود و/یا ادامه داشته باشد، که به این دیدگاه منجر میشود که ضربه مغزی در کودکان به جای اینکه یک رخداد یکباره باشد،یک روند بیماری مزمن است.
نشانهها و علائم ممکن است با دیگر مشکلات رشدی مانند بیش فعالی، عدم توانایی در یادگیری، اختلال اوتیسم، معلولیت ذهنی، کنش پریشی گفتار درکودکی، اختلالات روانی کودکی، دیر زبان باز کردن، اختلالات زبان گفتاری، اختلالات زبان نوشتاری و اختلالات ارتباط اجتماعی همراه باشد.
نشانهها و علائم مرتبط به ضربه مغزی در کودکان
مجموعه کامل از انواع علائمی که ضربه مغزی می تواند بر کودک تاثیر بگذارد در ادامه دسته بندی شده اند :
جسمی
- تغییر در عملکرد روده و مثانه
- تغییر در سطح هوشیاری، از بیهوشی کوتاه مدت تا کما
- سرگیجه
- خستگی
- سردرد
- اختلال در حرکت، تعادل و/یا هماهنگی
- نقص سرعت حرکتی و برنامه ریزی حرکتی (دیسپاراکسیا / آپاراکسیا )
- حالت تهوع
- درد
- کاهش قدرت عضلات (ضعف عضلانی/ فلج)
- تشنج
- استفراغ
شنوایی و دهلیزی
- اختلال شنوایی به دلیل آسیب به گوش بیرونی، گوش میانی ، گوش داخلی و/ یا نرمه گوش منجر به اختلال در شنوایی مرکزی
- مشکل شنیدن سخن در سروصدا
- سرگیجه، چرخش گیجی سر و/یا عدم تعادل (صدابیزاری (هایپراکوسیس)؛
- از دست دادن ثبات و کنترل بدنی
- افت شنوایی گذرا یا دائمی
بینایی
- تغییر در درک رنگ،شکل،اندازه،عمق و فاصله
- تغییردر تیزی بینایی
- دوبینی (دیالوپیا)
- مشکلاتی در تطابق و همگرایی بصری
- حساسیت به نور
- نقص میدان دید/ اگنوزی بینایی(ادراک پریشی بینایی)
دیگر عواقب احساسی- ادراکی
- چشایی- از دست دادن حس چشایی
- بویایی- ناتوانی در تشخیص بوها
- لامسه- حساسیت یا حالت دفاعی در برابر تماس؛ تغییرات در احساس درد، فشار و/یا دما
توجه
- اختلال در تغییر توجه بین کارها
- مشکل در توجه انتخابی
- اختلال در توجه پایدار برای کامل کردن کارها یا مشارکت در مکالمه
- کاهش مدت زمان توجه
عملکرد اجرایی
ایجاد مشکل در موارد زیر :
- تصمیمگیری
- انعطافپذیری
- هدفگذاری
- شروع کاری و خود نظارتی
- قضاوت
- برنامهریزی و سازماندهی
- استدلال و حل مشکل
- انتخاب استراتژی
پردازش اطلاعات
- افزایش تاخیر در پاسخ
- کاهش سرعت پردازش(به عنوان مثال سرعت حرف زدنو/یا کلمات پیچیده) که منجر به سردرگمی میشود
حافظه و یادگیری
- نقص درحافظه کوتاه مدت که بطور منفی بر یادگیری تاثیر میگذارد
- اختلال در کارکرد حافظه که بر دنبال کردن مسیرها تاثیر منفی میگذارد
- نقص در بازیابی اطلاعات از حافظه
- فراموشی- پیش گستر و پس گستر
فراشناخت
- فقدان بینش برای نظارت بر قدرت، ضعف،توانایی کاربردی، وضعیت مشکلات و غیره
- کاهش آگاهی در مورد کمبودها و نقصها(ادراک پریشی نقیصه ای)
- اختلال درجهتیابی خود،موقعیت،مکان و/یا زمان
- اختلال در شناخت فضا که میتواند بر توانایی کودک در هدایت خود و راه رفتن اثر بگذارد
ارتباطات عملی/اجتماعی
- پرگویی و عدم رعایت نوبت در مکالمه
- دشواری در شروع مکالمه و حفظ موضوع
- دشواری در رعایت نوبت در مکالمه
- نقص در توانایی استفاده از ارتباطات غیرکلامی مؤثر(مانند آهنگ صدا، حالت چهره، زبان بدن)
- ناتوانی در تفسیر ارتباطات غیرکلامی دیگران
- حساسیت به مماسی
زبان گفتاری
- زبان پریشی یا نقص در بازیابی کلمه
- کاهش توانایی تنظیم در سازماندهی کلام یا مکالمه
- مشکل داشتن در دنبال کردن مسیر
- دشواری در روان صحبت کردن
- دشواری در نتیجه گیری
- مشکل درک زبان انتزاعی/ مفاهیم
- تمایل به تکرار وسواسگونه در پاسخهای کلامی
- تمایل به استفاده از سخن مماسی
- بکار بردن سخنان بیربط و خیالپردازی
زبان نوشتاری
- دشواری در درک متن نوشتاری، بویژه با توجه به ترکیب پیچیده و تلویحی زبان
- دشواری در طرحریزی،سازماندهی،نوشتن و ویرایش مطالب نوشتاری
سخن گفتن
- آپراکسی یا کنش پریشی گفتار (برنامه ریزی حرکتی)
- آپروسودیا (Aprosodia)/دیسپوسودیا(dysposodia)، که با اختلال در تلفظ، زیروبم صدا، تاکید و سرعت ایجاد میشود
- دیزارتری ( اختلال حرکتی گفتار) که با عدم دقت در شمرده حرف زدن و/یا نامفهومی حروف صدادار شناخته میشود
- هایپرنیزالیتی ثانویه در ضعف یا فلج عضلات حلقی دهانی که در تولید سخن درگیر هستند
صدا
- آفونیا (عدم آواسازی)/دیسفونیا بر اثر لولهگذاری، تراکئستومی، یا استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی
- افزایش/کاهش عملکرد صدای حنجره که با زیروبم غیرطبیعی صدا، کنترل ضعیف شدت صدا، یا تغییرات کیفیت صدا(مانند گرفتگی صدا، صدای خسته و خفه، کیفیت صدای تیز)
- ناهنجاریهای نوروژنتیک صدا که به دلیل آسیب به عصب رسانی حسی یا حرکتی تارهای صوتی ایجاد میشود
- ناهنجاری های صوتی روان زاد(مانند ارتباط با اختلال استرسی پس از حادثه)
تغذیه و بلع
- دیسفاژی دهان و/یا حنجره
- خطر آسپیریشن مربوط به تاثیر اختلالات شناختی(به عنوان مثال حافظه ضعیف،کاهش بصیرت، محدودیت توجه، تکانشی و آشفتگی ) در حین غذا خوردن
رفتاری و احساسی
- آشفتگی، خشونت و/یا جنگجوئی
- اضطراب
- بی علاقگی و/یا عدم انگیزه
- تغییرات مؤثر بر احساسات، واکنشی ، بیاحساسی (افت عاطفی)
- تغییرات در الگوی خواب (مانند بیخوابی یا خوابزدگی)
- افسردگی
- دشواری در تشخیص احساسات خود و دیگران(آلکسیتایمیا)
- مهارگسیختگی و شعف در خودگردانی
- ناپایداری احساسات
- خواب آلودگی بیش از حد
- احساس گمگشتگی و ابهام
- افزایش حساسیت حسی با واکنشهای اغراقآمیز به تهدیدات مشاهده شده(هوشیاری بیش از حد)
- تکانشی
- زودرنجی
- تغییرات حالت یا نوسانات خلقی
- کاهش تحمل سرخوردگی
روش های درمانی
روشهای درمانی مختلفی میتواند در مداخله درمانی برای کودکان با ضربه مغزی بکار رود. این روشها بطور جداگانه در زیر آورده شدهاند، اما متقابلاً منحصر بفرد نیستند.اغلب، جنبههای بیش از یک روش در ارائه خدمات گفتار و زبان گنجانده میشوند.
روشهای بازتوانی
روشهای بازتوانی شامل درمان مستقیم است که با هدف بهبود یا بازتوانی اختلال عملکرد(ها) از طریق آموزش مجدد می باشد. درمان اغلب بصورت سلسله مراتبی، استفاده از فرایندهای خاص هدف در دامنه اختلال قبل از معرفی وظایفی در سطح بالاتر درهمان دامنه است و سرانجام مهارتها را به فعالیتها و وظایف کاربردیتر تبدیل میکند.
روشهای حمایتی
روشهای حمایتی مهارتهایی را هدف قرار می دهد که هنوز توسعه نیافتهاند. مداخلات حمایتی به کودکان کمک میکند تا مهارتها و تواناییهای عملکردی را پس از آسیب به جای بازسازی مهارتهایی که قبل از آسیب تسلط داشتند، یاد گرفته ، حفظ کنند یا بهبود ببخشند. این روشها اغلب هنگامی در درمان بکار میرود که آسیب قبل از اینکه به چندین نقطه عطف رشد برسند، رخ دهد (شناختی،گفتاری و زبان یا بلع). مهارتهایی که هنوز بطور کامل در زمان ضربه مغزی رشد نیافتهاند ، ممکن است بخصوص پس از ضربه آسیبپذیر باشند.
همچنان که نیازهای شناختی،رفتاری،تحصیلی و اجتماعی با گذشت زمان افزایش مییابد، کودکانی که دچار ضربه مغزی شدهاند اختلالات بیشتری را نشان می دهند که بلافاصله پس از آسیب دیده نمیشود. روشهای حمایتی همچنین ممکن است در این زمان برای تسهیل یادگیری نیز مورد نیاز باشد.
روشهای جبرانی
روشهای جبرانی بر انطباق بر اختلالات، توسط یادگیری راههای جدید یا متفاوت انجام کارها برای کاهش مشکلات، تمرکز میکند. روشهای جبرانی بر نقاط قوت کودک استوار است تا تواناییهایی او را با استفاده ازکمکهای بیرونی و درونی افزایش دهد. یک روش جبرانی که برای درمان بکار میرود ممکن است شامل تطابق یا اصلاح باشد.
تطابق
تطابق تغییرات محیط، کار، یا سبک پاسخ هستند که به افراد اجازه میدهد تا به یک فعالیت بدون تغییردادن خود فعالیت دسترسی داشته و شرکت نماید. سازش تحصیلی اغلب برای دانشآموزانی که دچار ضربه مغزی شدهاند، مورد نیاز است، که آنها بتوانند اطلاعات خود را بدون مداخله اختلالاتشان نشان دهند.
تطابق تحصیلی برای دانشآموزانی که دچار ضربه مغزی شدهاند،ممکن است شامل استفاده از نکتهبرداری، گوش دادن به درسهای ضبط شده، دریافت وقت اضافه برای امتحان، استراحت بین ساعات درسی، کاهش سروصدای محیط و عوامل حواسپرتی در کلاس درس میباشد. تطابق ممکن است به عنوان قسمتی از یک بخش کتاب ۵۰۴ یا یک طرح خدمات افراد خانواده (IFSP) یا برنامه تحصیلی افراد (IEP)، مورد نیاز باشد.
اصلاحات
اصلاحات تغییرات ماهیت فعالیتی هستند که مشارکت در آنها و پیشرفت موفقیت در خانه، جامعه، تحصیلی و محل کار را تسهیل میکند. اصلاحات تحصیلی میتواند شامل تغییر در مواد و محتوای برنامه درسی یا پاسخهای قابل قبول باشد.
اصلاحات برای دانشآموزان ضربه مغزی ممکن است شامل کوتاه کردن طول کلاس یا زمان مدرسه، کاهش تعداد یا نوع تکالیف، یا نوع پاسخ اصلاح شده باشد (سوالات چهارجوابی به جای سوالات یادآوری یا سوالات با پاسخ کوتاه).
روشهای عملی/متنی
روش عملی/متنی بر هدفهای معنیدار شخصی، برنامه روزانه و فعالیتها با تعمیم مهارتها به فعالیتهای اجتماعی،حرفه ای و آموزشی تمرکز دارد. مداخلات متنی برای کودکان و بزرگسالان دچار ضربه مغزی، عملکردی، ارتباط شخصی،مرتبهای و همکاری هستند. این روش شامل همکاری با مربیان، مراقبان و دوستان برای تسهیل انتقال مهارت به موقعیتها و فعالیتهای مورد علاقه و مهم برای کودک و خانواده است.
هدفهای عملی، اولویتهای کودک و خانواده را در نظر گرفته و استقلال،تعمیم و شایستگی جامعه را در موقعیتها بهبود میبخشد.
مقیاس رسیدن به اهداف یک رویکرد مشارکتی برای شناسایی و کمیت فردی است، عواقب درمان معنیدار از یک مقیاس نقطهای برای اندازهگیری عینی دستآورد هدف بکار میرود.مقیاس رسیدن به اهداف در درمان ضربه مغزی در کودکان قابل اجراست، که عملکردهای اجرایی را هدف قرار میدهد، چرا که میتواند به کودکان کمک کند هدفهایشان را شناسایی کرده وسپس رفتارهای مرتبط با آنها را برنامهریزی و مدیریت کنند، درحالی که در فعالیتهای روزمره زندگی شرکت میکنند.
نظرات